Share

شعر کست
هشتاد و یک - پیران سر: عراقی
عراقی
نگارا از سر کویت گذر کردن توان؟ نتوان
به خوبی در همه عالم نظر کردن توان؟ نتوان
چو آمد در دل و دیده خیالت آشنا بنشست
ز ملک خویش سلطان را بدر کردن توان؟ نتوان
مرا این دوستی با تو قضای آسمانی بود
قضای آسمانی را دگر کردن توان؟ نتوان
چو با ابروی تو چشمم به پنهانی سخن گوید
از آن معنی رقیبان را خبر کردن توان؟ نتوان
چو چشم مست خونریزت ز مژگان ناوک اندازد
بجز جان پیش تیر تو سپر کردن توان؟ نتوان
گرفتم خود که بگریزم ز دام زلف دلگیرت
ز تیر غمزهٔ مستت حذر کردن توان؟ نتوان
نگویی چشم مستت را، که خون من همی ریزد
ز خون بیگناه او را حذر کردن توان؟ نتوان
بگو با غمزهٔ شوخت، که رسوای جهانم کرد:
به پیران سر عراقی را سمر کردن توان؟ نتوان
لینک های پادکست
شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا
حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا
معرفی پادکست : یار دبستانی
تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com
More episodes
View all episodes
113. صد و سیزده - آب زندگانی: عراقی
02:29||Season 3, Ep. 113عراقی: بند چهارم ترجیعبند ساقی، بده آبِ زندگانیاکسیرِ حیاتِ جاودانی مِی ده، که نمیشود مُیَسّربیآبِ حیات زندگانیهم خِضْر خِجِل، هم آب حَیوانچون از خَط و لَب شکر فَشانیگوشم چو صدف شود گُهر چینزان دم که زِ لعلْ دُر چِکانیشمشیر مَکِش به کشتن ما کز ناز و کرشمه دَر نمانیهر لحظه کرشمهای دگر کنبِفْریب مرا، چُنان که دانیدر آرزوی لبِ تو بودمچون دست نداد کامرانی در میکده میکشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی لینک های پادکستپادکست بوطیقا - قسمت بیستم و ششمشبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقاحمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com112. صد و دوازده - مطرب عشق: عراقی
11:54||Season 3, Ep. 112عراقی: بند سوم ترجیعبندای مُطربِ عشق، ساز بنوازکان یار نشد هنوز دمسازدشنام دهد به جای بوسهو آن نیز به صَد کِرشمه و نازپنهان چه زنم نوای عشقش؟کز پرده برون فتاده این رازدر پاش کسی که سر نیفکند:چون طرة او نشد سرافرازدر بندِ خودم، بیار ساقیآن می که رَهانَدَم ز خود بازعمری است کَز آروزی آن مَیچون جام بماندهام دهنبازگفتی که: بجوی تا بیابیاینک طلب تو کردم آغاز در میکده میکشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی لینک های پادکستپادکست بوطیقا - قسمت بیستم و ششمشبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقاحمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com111. صد و یازده - آتش جگر سوز: عراقی
02:33||Season 3, Ep. 111عراقی: بند دوم ترجیعبندای روی تو شمعِ مَجلس افروزسودای تو آتشِ جگرسوزرخسارِ خوشِ تو عاشقان راخوشتَر زِ هزار عیدِ نوروزبُگشای لبت به خنده، بِنمایاز لعل، تو گوهرِ شبْافروززنهار! از آن دو چشمِ مستتفریاد! از آن دو زلفِ کینْتوزچون زلفِ تو کَج مباز با مااز قدِّ تو راستی بیاموزساقی بده، آن میِ طَرب را بستان ز من این دلِ غماندوزآن رفتْ که رفتمی به مسجداکنون چو قلندران شب و روز در میکده میکشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی لینک های پادکستپادکست بوطیقا - قسمت بیستم و ششمشبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقاحمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com110. صد و ده - حریف قلاش: عراقی
02:39||Season 3, Ep. 110عراقی: بند اول ترجیعبند در میکده با حریفِ قَلاّشبنشین و شراب نوش و خوش باشاز خطِّ خوشِ نگار بر خوانسرِّ دو جهان، ولی مکن فاشبر نَقش و نگار فتنه گشتمزان رو که نمیرسم به نقاشتا با خودم، از خودم خبر نیست با خودْ نَفَسی نبودمی کاشمخمور مِیَم، بیار ساقینُقل و می از آن لبِ شکر پاشدر صومعهها چو مینَگنجددُردی کِش و مِیپرست و قَلاّش من نیز به تَرکِ زُهد گفتماینک شب و روز همچو اوباش در میکده میکشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی لینک های پادکستپادکست بوطیقا - قسمت بیستم و ششمشبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقاحمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com109. صد و نه - یاد باد: حافظ
14:32||Season 2, Ep. 109حافظیاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بوددیده را روشنی از خاکِ درت حاصل بودراست چون سوسن و گل از اثرِ صحبتِ پاکبر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بوددل چو از پیرِ خِرَد نَقلِ مَعانی میکردعشق میگفت به شرح آن چه بر او مشکل بودآه از آن جور و تَطاول که در این دامگَه استآه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بوددر دلم بود که بی دوست نباشم هرگزچه توان کرد؟ که سعیِ من و دل باطل بوددوش بر یادِ حریفان به خرابات شدمخُمِ مِی دیدم، خون در دل و پا در گل بودبس بِگَشتَم که بپرسم سببِ دردِ فِراقمفتیِ عقل در این مسأله لایَعْقِل بودراستی خاتمِ فیروزهی تورانشاهیخوش درخشید ولی دولتِ مُستَعجِل بوددیدی آن قهقههٔ کبکِ خرامان حافظکه ز سرپنجهٔ شاهینِ قضا غافل بود لینک های پادکستپادکست بوطیقا - قسمت بیستم و پنجمشبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقاحمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقاتماس : BoutighaPodcast@Gmail.com108. صد و هشت - شاه قبایل: سعدی
08:13||Season 2, Ep. 108سعدیچشم خدا بر تو ای بدیع شمایلیار من و شمع جمع و شاه قبایلجلوه کنان میروی و باز میآییسرو ندیدم بدین صفت متمایلهر صفتی را دلیل معرفتی هستروی تو بر قدرت خدای دلایلقصه لیلی مخوان و غصه مجنونعهد تو منسوخ کرد ذکر اوایلنام تو میرفت و عارفان بشنیدندهر دو به رقص آمدند سامع و قایلپرده چه باشد میان عاشق و معشوقسد سکندر نه مانع است و نه حایلگو همه شهرم نگه کنند و ببیننددست در آغوش یار کرده حمایلدور به آخر رسید و عمر به پایانشوق تو ساکن نگشت و مهر تو زایلگر تو برانی کسم شفیع نباشدره به تو دانم دگر به هیچ وسایلبا که نگفتم حکایت غم عشقتاین همه گفتیم و حل نگشت مسائلسعدی از این پس نه عاقلست نه هشیارعشق بچربید بر فنون فضایل لینک های پادکستپادکست بوطیقا - قسمت بیستم و پنجمشبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقاحمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com107. صد و هفت - هفتاد و دو ملت: حافظ
07:34||Season 2, Ep. 107حافظدوش دیدم که ملایک درِ میخانه زدندگِلِ آدم بِسِرشتَند و به پیمانه زدندساکنانِ حرمِ سِتْر و عِفافِ ملکوتبا منِ راه نشین بادهٔ مستانه زدندآسمان بارِ امانت نتوانست کشیدقرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدندجنگِ هفتاد و دو ملت همه را عُذر بِنِهچون ندیدند حقیقت رَهِ افسانه زدندشُکرِ ایزد که میانِ من و او صلح افتادصوفیان رقص کنان ساغرِ شکرانه زدندآتش آن نیست که از شعلهٔ او خندد شمعآتش آن است که در خرمن پروانه زدندکس چو حافظ نَگُشاد از رخِ اندیشه نقابتا سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند لینک های پادکستپادکست بوطیقا - قسمت بیستم و پنجمشبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقاحمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com106. صد و شش - دامن سمن: خواجوی کرمانی
06:42||Season 2, Ep. 106خواجوی کرمانیسپیده دم که صبا دامنِ سمن بدردز مهرِ روی تو، گل، جَیْبِ پیرَهَن بِدَرداگر ز پستهی تنگِ تو, دم زند غنچهنسیمِ بادِ صبا در دمش دهن بِدَرَدچو در محاوره آید لبِ گُهَربارتعقیق, پیرَهَنِ لعل، بر بدنْ بدردز وصفِ کوی تو گر شَمّهئی نسیم بهاربباغ عرضه دهد، زَهرهی چمن بدرداگر ز مهرِ تو یکذرّه بر سپهر افتدعروسِ قصرِ فلک، سِتْرِ خویشتن بدردمگر ز پرده نیاید نگارِ من بیرون وگرنه پردهی ناموس مرد و زن بدرداگر ز غیرتِ بلبل، صبا خبر یابدشگفت باشد اگر شَقّهی سمن بدردگهی که پرده بَراُفتد ز طلعتِ شیرینزمانه پردهی فرهاد کوهکن بدردبه روزِ حشر چو بوی تو بشنود خواجوز خاک، مست برون افتد و کفن بدرد لینک های پادکستپادکست بوطیقا - قسمت بیستم و پنجمشبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقاحمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا معرفی پادکست : وقت اسطورهتماس : BoutighaPodcast@Gmail.com105. صد و پنج - بت عیار: قاسم انوار
04:30||Season 2, Ep. 105قاسم انوارای بتِ عیّار من، نام تو امروز چیست؟ای دل و دلدار من، نام تو امروز چیست؟هر دو جهان نام تو، قصه و پیغام توای مه سیار من، نام تو امروز چیست؟مُلک و مَلَک رام تو، هر دو جهان جام توای سر و سردار من، نام تو امروز چیست؟ای دل و دلدار من، مونس و غم خوار منواقف اسرار من، نام تو امروز چیست؟نام تو فتّاح جان، نام تو گنج روانای شه ابرار من، نام تو امروز چیست؟نام تو دِیْ بُد اَزَل، نام تو فردا اَبَدای بت عیار من، نام تو امروز چیست؟ای دل ما مستِ تو، هستی ما هست توکوری اغیار من، نام تو امروز چیست؟کاشف اسرار من، لامع انوار منابر گهربار من، نام تو امروز چیست؟اول و آخر تویی، باطن و ظاهر توییقاسم انوار من، نام تو امروز چیست؟ لینک های پادکستپادکست بوطیقا - قسمت بیستم و پنجمشبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقاحمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا معرفی پادکست : روزمرّهتماس : BoutighaPodcast@Gmail.com