Share

cover art for هفتاد و  نه – عشقِ عیان: فروغی بسطامی

شعر کست

هفتاد و نه – عشقِ عیان: فروغی بسطامی

Season 2, Ep. 79

فروغی بسطامی‌

‌‌بر سر راه تو افتاده سری نیست که نیست

‌خون عشاق تو در ره‌گذری نیست که نیست

‌غیرت عشق عیان خون مرا خواهد ریخت

‌که نهان با تو کسی را نظری نیست که نیست

‌من نه تنها ز سر زلف تو مجنونم و بس

‌شور آن سلسله در هیچ سری نیست که نیست

‌نه همین لاله به دل داغ تو دارد ای گل

‌داغ سودای رخت بر جگری نیست که نیست

‌اثری آه سحر در تو ندارد، فریاد

‌ور نه آه سحری را اثری نیست که نیست

‌سیل اشک ار بکند خانهٔ مردم نه عجب

‌کز غمت گریه کنان چشم تری نیست که نیست

‌جز شب تیرهٔ ما را که ز پی روزی نیست

‌پی هر شام سیاهی سحری نیست که نیست

‌چون خرامی، به قفا از ره رحمت بنگر

‌کز پی‌ات دیدهٔ حسرت نگری نیست که نیست

‌بی خبر شو اگر از دوست خبر می‌خواهی

‌زان که در بی خبری‌ها خبری نیست که نیست

‌ترک سر تا نکنی پای منه در ره عشق

‌که درین وادی حیرت خطری نیست که نیست

‌من مسکین نه همین خاک درش می‌بوسم

‌خاک بوس در او تاجوری نیست که نیست

‌قابل بندگی خواجه نگردید افسوس

ور نه در طبع فروغی هنری نیست که نیست

 

‌لینک های پادکست‌

پادکست بوطیقا - قسمت هجدهم

شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا|  اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا

حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا

معرفی پادکست : نوارِ زرد

تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com

More episodes

View all episodes

  • 124. صد و بیست و چهار - صبوحی الست: عراقی

    03:10||Season 3, Ep. 124
    عراقی‌‌ بند پانزدهم ترجیع‌بند ‌ساقی، قدحی، که نیم مستیم‌مَخمورِ صَبوحیِ اَلَستیم‌از صومعه پا برون نهادیم‌در میکده مُعتَکِف نشستیم‌از جور تو خرقه‌ها دریدیم‌وز دستِ تو توبه‌ها شکستیمجز جانْ گرویِ دگر نداریمبپذیر، که نیک تنگْ‌دستیمما را برهان ز ما، که تا مابا خویشتنیم، بت پرستیمما هرچه که داشتیم، پیونداز بهر تو آن همه گسستیمبر دَرگهِ لطفِ تو فتادیمدر رحمت تو امید بستیمگر نیک و بدیم، ور بد و نیکهم آنِ توایم، هر چه هستیمدَر دِه قدحی، که از عراقیالا به شراب وا نرستیم در میکده می‌کشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی ‌‌‌لینک های پادکست‌‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و نهم‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com 
  • 123. صد و بیست و سه - عشق اتفاقی: عراقی

    02:56||Season 3, Ep. 123
    عراقی‌‌ بند چهاردهم ترجیع‌بند ‌ساقی، دو سه دم که هست باقی‌در ده مَدَدِ حیات باقی‌قَدْ فَاتَنی اَلصَّبوُحْ فَادرِکْ‌مِنْ قَبْلِ فُوَاتَ الاِعْتِباقِ‌در کیسه‌ی نقد نیست جُز جان‌بستان قَدَحی، بیار ساقی ‌کَم اَصبِرُ قَدْ صَبَرْتُ حَتّی‌رُوحی بَلَغَتْ اِلیَ التَّراقِدردا! که به خیره عمر بگذشتنابوده میان ما تلاقیفَاسْتَعْذَبَ مَسْمَعی حَدیثاًمُذْتابَ بِذِکْرِ کَمْ مَذَاقِمن زانِ تواَم، تو هم مرا باشخوش باش به عشقِ اتفاقیاَشتاقُ اِلیَ لِقاکَ، فَانْظُرْلی وَجْهَکَ نَظْرَتَ الْاَلاقِبگذار که بر درِ تو باشدکمتر سگک دَرت عراقیاستَوْطِنُ بابَکم عَسی اَنیَحطِی نَظَراً بِکُمْ حَداقِ در میکده می‌کشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی ‌‌‌لینک های پادکست‌‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و نهم‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com 
  • 122. صد و بیست و دو - نسیم می: عراقی

    02:19||Season 3, Ep. 122
    عراقی‌‌ بند سیزدهم ترجیع‌بند ‌ساقی، سرِ دَردِ سَر ندارم‌بشکن به نسیمِ می خمارم‌یک جرعه ز جامِ می به من ده‌تا دُرد کشم، که خاکسارم‌از جامِ تو قانِعَم به دُردی حاشا که به جرعه سر دَرآرمیادآر مرا به دُردیِ خُمکز خاکِ درِ تو یادگارمبگذار که بر درت نشینم آخر نه ز کوی تو غبارم؟از دست مده، که رفتم از دستدستیم بده، که دوستدارمزنده نَفسی برای آنمتا پیش رخِ تو جان سپارماین یک نفسم تو نیز خوش دارچون با نفسی فتاد کارمنایافته بوی گلشن و صلدر سینه شکست هِجرْ خارمدر سر دارم که بعد از امروزدست از همه کارها بدارم در میکده می‌کشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی ‌‌‌لینک های پادکست‌‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و نهم‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com 
  • 121. صد و بیست و یک - آب آتش افراز: عراقی

    03:05||Season 3, Ep. 121
    عراقی بند دوازدهم ترجیع‌بند‌‌ ‌ساقی، بده آبِ آتش‌افروز‌چون سوختییَم تمام‌تر سوز‌این آتش من به آب بنشان‌وز آب من آتشی برافروز ‌می ده، که ز باده‌ی شبانه‌در سر بودم خمارْ امروز‌در ساغرِ دل شراب افکنکز پرتوِ آن شود شبم روزگفتی که: بنال زار هر شبماتم زده را تو نوحه ماموزچون با منِ خسته می‌نسازی چه سود ز ناله‌ی من و سوز؟دل را ز تو تا شکیب افتادبر لشکرِ غم نگشت پیروزبخشای برین دلِ جگرخوار رحم آر بدین تنِ غم‌اندوزمن می‌شکنم، تو باز می‌بندمن می‌دَرَم، از کرم تو می‌دوزاز توبه و زهد توبه کردماینک چو قلندران شب و روز در میکده می‌کشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی ‌‌‌لینک های پادکست‌‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و نهم‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com 
  • 120. صد و بیست - شرابخانه‌ی نوش: عراقی

    02:44||Season 3, Ep. 120
    عراقی بند یازدهم ترجیع‌بند‌‌ ‌ساقی، ز شراب‌خانة نوش‌یک جام بیاور و بِبر هوش‌مستم کن، آنچنان که در حال‌از هستی خود کنم فراموش‌ور خود سوی من کنی نگاهی‌بی‌باده شوم خراب و مدهوشسرمست شوم چو چَشمِ ساقیگر زانکه بیابم از لبت نوشکی بو که ز لطفِ دلنوازتگیرم همه کامِ دلْ در آغوش؟دارد چو به لطفِ دلبرم چشممی‌دار تو هم به حال او گوشمگذار برهنه‌ام ز لطفتدر من تو ز مهر جامه‌ای پوشچون نیست مرا کسی خریدارمولای توام، تو نیز مفروشدیگِ دل من، که نیز خام استبر آتشِ شوق سر زند جوشدر صومعه حشمتت ندیدماکنون شب و روز بر سرِ دوش در میکده می‌کشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی ‌‌‌لینک های پادکست‌‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و هشتم‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com 
  • 119. صد و نوزده - حیات جاودانی: عراقی

    03:10||Season 3, Ep. 119
    عراقی‌‌ بند دهم ترجیع‌بند ‌ساقی، بده آبِ زندگانی‌پیش آر حیاتِ جاودانی‌می ده، که کسی نیافت هرگز‌بی آبِ حیات زندگانی‌در مجلس عشق مُفلسی را‌پُر کن دو سه رَطْلِ رایگانی‌شاید که دهی به دوستداریآن ساغرِ مهرِ دوستگانیبرخیزم و ترکِ خویش گیرمگر هیچ تو با خودم نِشانیور از درِ من غمت درآیدجان پیشْ کِشَم ز شادمانیجان را ز دو دیده دوست دارمزان رو که تو در میانِ آنیاز عاشق خود کَران چه گیری؟چون با دل و جانْش درمیانیاز بهرِ رُخِ تو می‌کُند چشماز دیده همیشه دیده‌بانی در آرزویِ رخ تو بودمعمری چو نیافتم امانی در میکده می‌کشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی ‌‌‌لینک های پادکست‌‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و هشتم‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com 
  • 118. صد و هجده - چشم تشنه: عراقی

    02:29||Season 3, Ep. 118
    عراقی‌‌ بند نهم ترجیع‌بند ‌ساقی بِنُما رِخِ نکویت‌تا جامِ طَرَب کِشَم به بویت‌ناخورده شراب مست گردد‌نظّارِگی از رخِ نکویت‌گر صافْ نمی‌دهی، که خاکم‌یاد آر به دُردیِ سبویتمگذار ز تشنگی بمیرم نایافته قطره‌ای ز جویتآیا بود آنکه چشم تشنهسیراب شود ز آب رویت؟یا هیچ بود که ناتوانییابد سحری نسیم کویت؟از توبه و زُهد توبه کردمتا بو که رَسَم دمی به سویتدل جُست و تو را نیافت، افسوسواماند کُنون زِ جُست و جویتخوی تو نکوست با همه کسبا من ز چه بد فُتاد خویت؟می‌گِریم روز، در فراقتمی‌نالم شب، در آرزویتبر بوی تو روزگار بگذشتاز بخت نیافتم چو بویت در میکده می‌کشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی ‌‌‌لینک های پادکست‌‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و هشتم‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com 
  • 117. صد و هفده - مشرق جام: عراقی

    02:39||Season 3, Ep. 117
    عراقی‌‌ بند هشتم ترجیع‌بند ‌ساقی، می مهرْ ریز در کام‌بنما به شبْ آفتاب از جام‌آن جام جهان‌نُما به من ده‌تا بنگرم اندرو سرانجام‌بینم مگر آفتابِ رویت‌تابان سحری زِ مشرقِ جامجان پیش رخ تو برفَشانمگر بنگرم آن رُخ غم انجامخودْ ذرّه چو آفتاب بینددر سایه دلش نگیرد آرام در بند خودم، نمی‌توانمکازاد شوم ز بند ایامکو دانة می؟ که مرغ جانمیک بارْ خلاصْ یابد از دامکی باز رَهم ز بیم و امّید؟کی پاک شوم ز ننگ و از نام؟کی خانة من خراب گردد؟تا مهرْ درآید از در و بامدر صومعه مدتی نشستمبر بوی تو، چون نیافتم کام در میکده می‌کشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی ‌‌‌لینک های پادکست‌‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و هفتم‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com 
  • 116. صد و شانزده - خویشتن پرستی: عراقی

    02:33||Season 3, Ep. 116
    عراقی‌‌ بند هفتم ترجیع‌بند ‌دست از دل بیقرار شُستم ‌وندر سرِ زلفِ یار بستم‌بی‌دل شدم و ز جان به یکبار‌چون طرة یار برشکستم‌گویند چگونه‌ای؟ چه گویم؟هستم ز غمش چنان که هستمخود را ز چَهِ غَمَش بَرآرمگر طرّة او فُتد به دستم در دام بلا فُتاده بودمهم طرة او گرفت دستمساقی، قدحی، که از میِ عشقچون چشمِ خوشِ تو نیم مستمشد نوبتِ خویشتن پرستیآمد گَهِ آنکه مِی ‌پرستمفارغ شوم از غَم عراقی از زحمت او چو باز رستم در میکده می‌کشم سبوییباشد که بیابم از تو بویی ‌‌‌لینک های پادکست‌‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و هفتم‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com