Share
دکلمه های هوشنگ ابتهاج
هزار عمر دگر باید انتظار کشید
•
کجاست آن که دگر ره صلای عشق زند
که جان ماست گروگان آن نوا و نوید
بیا که طبع جهان ناگزیر این عشق است
به جادویی نتوان کشت آتش جاوید
روان سیاه که آیینه دار خورشید است
ببین که از شب عمرش سپیده ای ندمید
More episodes
View all episodes
بغض و گریه استاد
02:14|خانه دلتنگ غروبی خفه بود
00:59|دردا و دریغا
00:59|پرتو مهرتو
00:59|نیامدی و دیر شد
00:46|جاودانی
00:43|از غم سبز چمن
02:48|صد خورشید
03:02|