زیر سقف آسمان

در این اپیزود روایت زندگی «امید» را می‌شنویم، مرد همجنسگرایی که پنج سال از زندگی‌اش را در حوزه علمیه به تحصیل علوم دینی پرداخته است، همانجا عاشق شد و همانجا خود حقیقی، تمایلات و گرایش جنسی‌اش را شناخت، داستان او جدالی سخت میان عقل، احساس و مذهب است.

در این اپیزود روایت زندگی «سعید» را می‌شنوید,مرد همجنسگرایی که پناهندگی‌ و‌ مهاجرت نقطه پررنگی از زندگی‌اش بود، دورانی پر از تلخی و‌ شیرینی، پر از عشق و تنهایی. دورانی که برگشتن به آن و مرور‌کردن خاطراتش با احساسی از سردرگمی همراه است و روایت عشقی که جز گذر کردن از آن و بخشیدن‌اش چاره‌ دیگه‌ای ندارد.

در این اپیزود روایت زندگی «پندار» را می‌شنویم، فردی با هویت جنسیتی غیر‌دوگانه که به گفته خودش، انبوهی از زندگی نزیسته را تجربه کرده است.متاسفانه افراد با هویت جنسیتی غیر‌دوگانه یا همان افراد نان‌باینری در جوامع مختلف به اندازه کافی شناخته شده نیستند، کلیشه‌های دوگانه جنسی و‌ جنسیتی زندگی را برای انسان‌هایی مانند «پندار» بسیار سخت می‌کند، انسان‌هایی که در قالب‌های از پیش تعیین شده جنسی و‌جنسیتی نمی‌گنجند و خود را فراتر از این دوگانه‌ها هویت‌یابی می‌کنند.

در این اپیزود روایت زندگی «ارسلان» را می‌شنویم. روایت زندگی مرد همجنسگرایی که مانند هزاران فرد همجنسگرای دیگر در دنیای ناشناخته‌ خودشناسی دست و پا می‌زند، گردابی از سرگردانی که می‌تواند فرد را در خود فرو ببرد. حبابی از همه آنچه که فرد‌ ا با خود بیگانه می‌کند، حبابی که می‌تواند فرد را در میان بحران‌های شناخت هویتی در خود گرفتار کند. حبابی به ظاهر شفاف که می‌توانی دنیای بیرون را ببینی، اما خارج شدن از آن کار ساده‌ای نیست.

در این اپیزود روایت بخشی از زندگی «همایون» را می‌شنویم، مرد همجنسگرایی که تجربه تلخ و عجیبش از دوران «سربازی» را برای ما روایت می‌کند، تجربیاتی که او را با نیروهای امنیتی و حکومتی درگیر کرده است.

در این اپیزود داستان زندگی «نوید» را می‌شنویم، مرد ترنس ورزشکاری، که نه تنها در ورزش برنده و پیروز مسابقات بوده بلکه «قهرمان» رقابت دشوار زندگی خود نیز است.تجربه‌های نوید شاید برای خیلی از شما که داستانش را می‌شنوید‌عجیب باشد، اما بسیاری از افراد ترنس این تجربه‌های مشترک را در زندگی‌ داشته‌اند. تجربیاتی که گاهی تلخ، گاهی شیرین، گاهی دردناک و گاهی غیر قابل تصور است.

در این اپیزود داستان زندگی «مسیحا» را می‌شنویم، مرد‌ ترنسی که پروسه اخذ مجوز‌اش از دادگاه، برای انجام جراحی باز‌تایید جنسیت، به شکل معجزه‌آسایی انجام شد. معجزه‌ای که او معتقد است لطف خدا بوده است. داستان زندگی او روایت پروسه اخذ «مجوز» است.

این قسمت داستان زندگی «شایان» است، مرد ترنسی که تن به ازدواج اجباری می‌‌دهد، ازدواجی که مسیر زندگی او را تغییر داد و فرزندی که نقطه تردید تصمیمات زندگی او می‌شود، قصه او قصه والد و فرزند است.موجودی که به دنیا آمد، خواسته و ناخواسته، نقطه تردید زندگی شایان بود، والدی که احساس مسئولیت به فرزند مانع رسیدن به خود حقیقی‌اش می‌شد و آرزویی که در سر و در دل می‌پر‌راند.«ترنس» یا «ترنس‌جندر» یک واژه چتری است و در واقع به شخصی گفته می‌شود که هویت جنسیتی خود را مغایر با جنسیتی که در بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف می‌کند. به زبانه ساده‌تر، زن ترنس به شخصی گفته می‌شود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده می‌شود، در صورتی که او خودش را یک زن می‌داند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف می‌کند. مرد ترنس به شخصی گفته می‌شود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده و جنسیت زنانه به او نسبت داده می‌شود، در حالی که او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف می‌کند و خویش را یک مرد می‌داند. البته ترنس‌ها می‌توانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نان‌باینری» نیز داشته باشند و با وجودی که جنسیت نسبت داده شده به خود را نمی‌پذیرند اما خودشان را متعلق به هیچ‌کدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند.