Latest episode

چرا رشد بدون از دست دادن ممکن نیست؟
32:21|ما معمولاً رشد رو با بهدستآوردن تعریف میکنیم: موفقیت بیشتر، رابطه بهتر، شغل بهتر، نسخه بهتر از خودمون. اما یه بخش مهم از داستان همیشه نادیده گرفته میشه: از دست دادن.در این اپیزود دربارهی حلقهی گمشدهای حرف میزنیم که توی گفتمانهای انگیزشی کمتر بهش پرداخته میشه؛ اینکه چرا هر قدمِ روبهجلو، ناگزیر با جدایی، فقدان و دلکندن همراهه.از اولین جداییمون بعد از تولد، بریدن بند ناف و جدا شدن از مادر، تا از دست دادن آدمها، رابطهها، هویتهای قدیمی، مهاجرت، تغییر نقشها، و حتی رها کردن نسخههایی از خودمون که زمانی بهشون وابسته بودیم.در این اپیزود:از ظرفیت روانیِ تحمل فقدان حرف میزنیمبه نقش دلبستگی و جدایی در رشد روانی میپردازیمنظریههای فروید و وینیکات (ابژه انتقالی) رو به زبان ساده مرور میکنیمتفاوت سوگ سالم با گیر افتادن در گذشته رو بررسی میکنیمو میبینیم چرا بعضی «از دست دادنها» تبدیل به سایهای میشن که جلوی پیشرفت ما رو میگیرناگر:احساس میکنی توی زندگی «گیر» کردییا هر تغییری برات با اضطراب، دلتنگی یا مقاومت همراههیا مهاجرت، جدایی، رشد فردی یا تغییرات بزرگ برات سخت شدهاین اپیزود میتونه کمکت کنه بفهمی کجای مسیر ایستادی و چرا بعضی جداییها هنوز حل نشده باقی موندن.🎧 گوش دادن به این اپیزود، دعوتیه برای مکث، فکر کردن و صادقانه نگاه کردن به رابطهمون با فقدان؛ نه برای قویبازی، نه برای انکار… بلکه برای رشد واقعی.#روانکاوی #از_دست_دادن #فقدان #سوگ #دلبستگی #رشد_فردی #سلامت_روان #روانشناسی #مهاجرت #خودشناسی
More episodes
View all episodes

چطور در روابط صمیمی مرز بگذاریم؟
45:59|*مارینا آبراموویچ در اپیزود اشتباها ماریا آبراموویچ گفته شده*مرزگذاری یکی از اون مفاهیمیه که این روزها خیلی دربارهش حرف زده میشه، اما هرچی بیشتر وایرال شده، بیشتر هم سادهسازی و شعاری شده.تو این اپیزود، قراره از مرزگذاری بهعنوان یک توانایی روانی واقعی حرف بزنیم؛ نه بهعنوان یک مهارت نمایشی برای «نه گفتن»، و نه ابزاری برای کنترل یا تنبیه دیگران.اپیزود رو با بررسی یکی از معروفترین پرفورمنسهای تاریخ هنر شروع میکنیم: پرفورمنس مارینا آبراموویچ در سال ۱۹۷۴، جایی که او آگاهانه تمام مرزهای فیزیکی، انسانی و روانی خودش رو برداشت و به تماشاگران اجازه داد هر کاری میخواهند با بدنش بکنند.این پرفورمنس فقط درباره خشونت یا هنر نیست؛ دربارهی این سؤاله که وقتی مرزی وجود نداشته باشه، چه چیزی جلوی سوءاستفاده رو میگیره؟و این سؤال، ما رو مستقیم میرسونه به هستهی اصلی اپیزود: 👉 ما تنها کسی هستیم که مسئول ۱۰۰٪ مراقبت از خودمونیم.در این اپیزود یاد میگیریم که: مرزگذاری یعنی «نه گفتن به دیگران» نیست، بلکه بله گفتن به نیازهای اصیل خودمونه مرزگذاری خودخواهی، دعوا، قطع رابطه یا تنها شدن نیست مرزها دیوار سنگی نیستن؛ بیشتر شبیه غشای سلولیان: زنده، هوشمند، منعطف تمرکز مرزگذاری باید از «دیگران چه کار میکنن» بیاد روی «من کجا از خودم عبور میکنم»در این اپیزود بهطور مفصل درباره این ۶ نوع مرز صحبت میکنیم: مرز بدنی (Physical Boundaries) خستگی، لمس ناخواسته، نادیده گرفتن بدن، خشونت فیزیکی، کار کشیدن از خود مرز هیجانی (Emotional Boundaries) حمل بار احساسی دیگران، احساس گناه، فرسودگی روانی، خانوادههای درهمتنیده مرز فکری (Intellectual Boundaries) حق داشتن نظر متفاوت، دفاع نکردن دائمی، گم کردن صدای خود مرز زمانی (Time Boundaries) همیشه در دسترس بودن، تلفن، پیام، ایمیل، کار، فرسودگی مرز مالی و مادی (Financial & Material Boundaries) پول، رودربایستی، ترس از دلخوری، امنیت روانی مرز جنسی (Sexual Boundaries) رضایت، خواستن vs خواسته شدن، تابوهای فرهنگی، ناتوانی در بیان نیازدر بخش پایانی اپیزود، وارد کار عملی مرزگذاری میشیم: چرا مرزگذاری باید متناسب با شخصیت، تاریخچه و شرایط زندگی هر فرد باشه چرا نسخههای آماده اینفلوئنسری کار نمیکنن چطور با نوشتن، رصد کردن و تحلیل هیجانات، مرزهای سالمتری بسازیم چرا مرزگذاری در روابط صمیمی (خانواده، پارتنر) سختتره چرا انتظار تغییر سریع از دیگران غیرواقعیه و چطور با حفظ موضع فعال، میزان آسیب روانی رو کم کنیم—even اگر رابطه ایدهآل نشهاین اپیزود قراره یه شیفت مهم ایجاد کنه: از انتظار تغییر دیگران به پذیرش مسئولیت مراقبت از خودمونمرزگذاری معجزه نمیکنه، اما کمک میکنه آسیب کمتر، قابلمدیریتتر و سلامت روان در اولویت باقی بمونه.فارسی: #مرزگذاری #سلامت_روان #روابط_سالم #خودمراقبتی #روانشناسی#PersonalBoundaries #MentalHealth #EmotionalBoundaries
مکانیزمهای دفاعی روانیت رو ارتقا بده
29:42|چقدر از زندگی ما صرف مدیریت دردهای کوچک و بزرگ میشود؟ از خستگیهای روزمره گرفته تا تروماهای عمیق، از ناکامیها تا تنشهای رابطهای، و از اضطراب آینده تا سوگواریهای ناگزیر… زندگی مدام چیزی از ما میخواهد. اما خوشبختانه روان انسان یک جعبهابزار پنهان دارد؛ ابزارهایی که بدون اینکه بفهمیم از آنها برای زنده ماندن، ادامه دادن و محافظت از خودمان استفاده میکنیم: مکانیزمهای دفاعی روانی.در این اپیزود، با هم وارد یکی از مهمترین و بنیادیترین مباحث روانکاوی میشویم. اینجا یاد میگیریم:چرا روان انسان تجربیات دردناک را دوپاره میکند؟ (Splitting)چرا انکار، گاهی نجاتدهنده و گاهی ویرانگر است؟چطور فرافکنی، رابطهها و حتی سیاست را شکل میدهد؟چرا بعضی رفتارهای ما بعداً با دلیلتراشی آرام میشوند؟چطور احساس گناه منجر به رفتارهای جبرانی میشود؟ (Undoing)و در نهایت: sublimation یا والایش، پختهترین و سازندهترین مکانیسم دفاعی روان چطور تمدن را ممکن کرد؟در این اپیزود شش مکانیزم دفاعی مهم را با مثالهای روزمره، مثالهای بالینی، و بازخوانیهای روانکاوانه بررسی میکنیم. از آنا فروید تا نظریات آبجکتریلیشن، از مدیریت هیجانات تا بقا در برابر واقعیتهای سخت: این اپیزود به شما کمک میکند خودتان و دیگران را با وضوح بیشتری ببینید و رابطهای عمیقتر با روان خود بسازید.📌 این اپیزود برای شماست اگر:بارها از خودتان پرسیدهاید «چرا اینطور واکنش نشان دادم؟»میخواهید هیجانات سخت را بهتر مدیریت کنیددنبال درکی انسانمحورتر و دقیقتر از ناخودآگاه هستیدبه روانکاوی علاقه داریدمیخواهید کیفیت روابط، تابآوری و خودآگاهیتان را بالا ببریددر پایان اپیزود، با دیدگاهی تازه نسبت به خود و جهان، میتوانید تشخیص دهید کدام مکانیزمهای دفاعی در زندگیتان فعالاند و چگونه میتوان از آنها به شکلی سالمتر و آگاهانهتر استفاده کرد.#روانکاوی#سلامت_روان#مکانیزم_دفاعی#ناخودآگاه#رشد_فردی#تاب_آوری#روانشناسی#پادکست_روانشناسی
بدن ما گیر کرده روی حالت «بقا» — چطور آزادش کنیم؟
39:59|«چیزی که نکشتت قویترت میکنه»… اما آیا واقعاً این جمله در زندگی ما ایرانیها درست کار میکنه؟در این اپیزود، از تابآوری حرف میزنیم—اما نه آن نسخه روتوششده و انگیزشی که همه جا تبلیغ میشود. اینجا از تابآوری واقعی حرف میزنیم؛ از تجربهای انسانی، پیچیده، دردناک و درعینحال قابل رشد. از اینکه چرا ما سالهاست فقط «زنده ماندهایم» اما لزوماً «قویتر نشدهایم».در این اپیزود میشنوید:🔥 تفاوت دقیق و علمی بین بقا (Survival Mode) و تابآوری (Resilience)🔥 نقش آمیگدالا، سمپاتیک، فریز و مکانیسمهای بقا در بدن و روان🔥 اینکه چرا بدن ما حتی بعد از پایان بحران هنوز در حالت خطر میماند🔥 چرا تابآوری هزینه روانی دارد و چرا نباید آن را رمانتیک کنیم🔥 چطور تروما در بدن «ثبت» میشود، حتی اگر حافظهمان فراموشش کند🔥 نقش تجربههای کودکی و رابطه با والدین در ظرفیت تابآوری ما🔥 چطور مثل عضله، ظرفیت روانی را کمکم رشد بدهیم🔥 راههای کاملاً عملی برای پرورش تابآوری در بزرگسالیاین اپیزود درباره ماست—ما ایرانیهایی که در این سالها فشار، شوک و ناامنیهای مختلف را تجربه کردیم؛ از جنگ ۱۲ روزه تا مهاجرت، بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، و هزار درد مشترک دیگر. این اپیزود تلاشی است برای اینکه بفهمیم:چطور میشود از «زنده ماندن» عبور کرد و به «زندگی کردن» برگشت؟ چطور میشود از فریز بیرون آمد؟ چطور میشود روان را ترمیم کرد و دوباره حرکت کرد؟در این اپیزود یاد میگیریم:چطور هزینه روانی را بفهمیم، نه اینکه انکارش کنیمچطور بدن و روان را بعد از بحران بازسازی کنیمچطور به خودمان تبدیل به «دیگری حمایتگر» شویمچطور معناهای جدید و سازنده بسازیمچطور با خلاقیت، نوشتن، حرکت بدن و ارتباط انسانی، زخمها را سبک کنیمچطور تابآوری را عملی، واقعی و روزمره کنیم—not inspirational, but usableاین اپیزود را به هر ایرانی که زیر فشار خسته شده اما نمیخواهد فروبریزد تقدیم میکنم. برای هرکسی که میخواهد دوباره بلند شود.✨ گوش دادن به این اپیزود شاید واقعاً برای تو ضروری باشد.📌 اگر اپیزود را دوست داشتی، لطفاً در Acast یا هر پلتفرمی که گوش میدی: ⭐ امتیاز بده 💬 نظر بذار 📤 برای دوستانت بفرست این کار کوچک، به دیدهشدن پادکست و رشدش خیلی کمک میکند.#تابآوری #سلامت_روان #روانشناسی #تروما #اضطراب #افسردگی #روانکاوی #ایران #مهاجرت #mentalhealth #resilience #survival #PTSD #trauma #podcastpersian #iranianpodcast #podcastfa
هیولای فرانکشتاین | زندگی غمانگیز مری شلی
32:40|آیا ویکتور فرانکشتاین واقعاً به دنبال تبدیل فلزات به طلا نبود؟ چرا خالق هیولا اصرار داشت مردهها را زنده کند؟ پاسخ این سؤالات کلیدی در زندگی پر از رنج مری شلی، نویسنده نابغه «فرانکشتاین»، نهفته است. این رمان، که در ژانر علمی تخیلی جای میگیرد، در واقع پاسخی جسمیتیافته به غمها، فقدانها و طردشدگیهای عمیق یک زن جوان بود. در این اپیزود، به طور عمیق وارد زندگی مری شلی (دختر مری ولستون کرافت، فیلسوف فمینیست ) میشویم و کشف میکنیم که چگونه تراژدیهای زندگی او الهامبخش داستان غمانگیز ویکتور فرانکشتاین و مخلوقش شد:وسواس زنده کردن مردگان: پس از فوت مادر ۱۱ روز بعد از تولد و مرگ نوزاد کوچک مری، او آرزو داشت عزیزانش را بازگرداند، آرزویی که در جنون ویکتور برای دمیدن جرقه هستی در پیکری بیجان بازتاب یافت. انزوای هیولا: تنهایی و طردشدگی هیولای غولآسا بازتاب مستقیم طرد شدن مکرر مری از سمت پدر، نامادری و جامعه بود. زیبایی و زشتی: از اگزما و بیماری پوستی مری که دستش را ترک میداد، تا پوست زرد و چروکیده و چشمان آبمژگی مخلوق، همه نشانگر پیوند عمیق روان و جسم هستند. میل ملتهب و مرگ: تحلیل تمایلات ممنوعه در رابطه ویکتور و خواهرخواندهاش، الیزابت، و چگونه مرگها (از جمله خودکشی خواهر ناتنی و غرق شدن زن حامله پرسی شلی ) در طول نگارش رمان، سایه خود را بر آن انداختند. ناخشنودی معمولی: بررسی این ایده فروید که رنجهای رواننژندانه، با تلاش، تبدیل به یک «ناخشنودی معمولی» میشوند، و اینکه چگونه این مفهوم در مواجهه با دردهای ریشهکن نشده انسان، در رمان فرانکشتاین نیز جریان دارد. نکته پایانی: هیولای فرانکشتاین در واقع غم و تنهایی مری بود که جسمیت یافته بود. شما هم به هیولای خودتان با مهربانی بیشتری نگاه کنید. از شما میخواهیم در بخش نظرات یا شبکههای اجتماعی برای ما بنویسید: داستان انتخاب اسم شما چیست و چه ارتباطی بین آن داستان و زندگی امروزتان پیدا میکنید؟ مری_شلی #فرانکشتاین #نقد_ادبی #روانشناسی_ادبیات #ویکتور_فرانکشتاین #تحلیل_رمان #فروید #تنهایی #فقدان #شاهکار_ادبی #اقتباس_سینمایی#
آیا تراپی به درد تو میخوره؟
01:03:18|تو این اپیزود هدیه و نگار به جزییات اتاق درمان میپردازندایستاگرام نگار: negar.samadaniاینستاگرام هدیه: heddiye۱. رواندرمانی چیست و چه مسیری دارد؟رواندرمانی یک سفر است، نه یک نسخه فوری:کسی که رواندرمانی میرود، مسیر مشخص و خطی ندارد؛ قرار نیست با چند جلسه حتماً نتیجه فوری بگیرد.هدف، شناخت خود، دیگران، روابط و احساسات است، نه دریافت پاسخ مشخص یا «حال خوب فوری».مسیر شامل گرهها و مسائل پیچیدهای است که به تدریج باید بررسی و باز شود.نتیجهگرایی و انتظار سریع اشتباه است:مراجعانی که دنبال نتیجه سریع هستند اغلب مسیر را اشتباه میروند.رواندرمانی کمک میکند تا بفهمیم چرا مشکل وجود دارد، نه اینکه فقط مشکل را رفع کند.۲. پیچیدگی مسیر رواندرمانیمسیر رواندرمانی پر از تغییر و مقاومت است و همیشه خطی نیست.مثالها: مانند عبور از بیابان یا جستجوی آب و لباس در انبار: ممکن است مسیر طولانی و پر از گره باشد.مسائل مختلف میتوانند همزمان در ذهن ما و در مسیر درمان رخ دهند و گرهها به هم پیچیده شوند.۳. انتخاب درمانگر مناسبتحقیق و آگاهی قبل از شروع:بررسی تحصیلات، سوابق کاری، نوع آموزش و نظارت (سوپرویزن) درمانگر.اطمینان از اینکه درمانگر از استانداردهای حرفهای پیروی میکند.جلسات اولیه و ارتباط با درمانگر:جلسات ابتدایی برای آشنایی و بررسی این است که آیا میتوان با درمانگر راحت صحبت کرد.مراجع حق دارد سوال بپرسد، اطلاعات تحصیلی و تجربه درمانگر را بداند، و بررسی کند که درمانگر مناسب اوست یا نه.پایبندی به مسیر و انعطاف:اگر در طول مسیر احساس شود درمانگر مناسب نیست، مراجع میتواند تغییر دهد.درمانگر مجاز نیست تصمیمگیری برای زندگی شخصی، ازدواج، مهاجرت یا انتخاب مسیر زندگی مراجع انجام دهد، مگر در موارد خطر آسیب به خود یا دیگران.۴. اهمیت سوپرویزن (نظارت حرفهای درمانگر)درمانگران باید تحت نظارت حرفهای باشند تا کیفیت کار و ایمنی مراجع حفظ شود.سوپرویزن به معنای کنترل شخصی نیست، بلکه حمایت و ارتقای مهارت درمانگر است.۵. پیامهای کلیدی برای مراجعینرواندرمانی مسیر سختی است و نیاز به شجاعت و تعهد دارد.مسیر هر فرد منحصر به فرد است و نمیتوان نتیجه یکسان برای همه متصور شد.انتظار نداشته باشید که درمانگر مشکل شما را فوری حل کند؛ وظیفه شما هم مشارکت فعال در مسیر است.تحقیق، انتخاب درست درمانگر، و پرسش در جلسات اولیه کلید داشتن مسیر سالم و مؤثر است.
فرزندان طلاق خاکستری
20:28|طلاق خاکستری و فرزندان بزرگسال طلاق (ACOD): تو دیگه بزرگ شدی، چرا جدایی والدینت روت تأثیر میذاره؟آیا تا به حال اصطلاح "طلاق خاکستری" (Gray Divorce) به گوشتان خورده است؟ این واژه به جدایی زوجینی اشاره دارد که در سنین بالاتر (معمولاً بالای 50 سال) و پس از یک زندگی زناشویی طولانیمدت (20، 30 یا حتی 40 سال) تصمیم به پایان دادن به رابطهشان میگیرند. طلاقی که اغلب اطرافیان، بهویژه فرزندان، را شوکه میکند. تصور غالب این است که بعد از این همه سال، زوجین باید با شرایط کنار بیایند یا زندگیشان خوب بوده است.در این اپیزود، به طور ویژه بر روی یک گروه فراموش شده تمرکز میکنیم: فرزندان بزرگسال طلاق یا ACOD (Adult Children Of Divorce). چرا جدایی والدین در سنین بالا، حتی زمانی که فرزندان مستقل شده، ازدواج کرده و زندگی خود را دارند، میتواند تأثیرات عمیق و ویرانگری داشته باشد؟مهمترین چالشها و تأثیرات روانی طلاق خاکستری بر فرزندان بزرگسال:انکار و کماهمیت شمردن آسیب: جامعه و حتی خود فرزندان بزرگسال، انتظار دارند که آنها بهراحتی با این اتفاق کنار بیایند ("تو که دیگه بزرگ شدی!"). این دیدگاه باعث محرومیت از حمایت و فضای مراقبتی میشود که برای کودکان کم سن و سال مهیاست.احساس گناه و مسئولیت سنگین: جمله سمی و رایج والدین: "ما بهخاطر شما تا الان با هم ماندیم!" این عبارت، بار روانی عظیمی از احساس گناه و این باور بنیادین را بر دوش فرزندان میگذارد که وجود آنها، باعث هدر رفتن عمر و خوشحالی والدین شده است.بحران شک و تردید در روابط: بهویژه در خانوادههایی که سالها در "سکوت سرد" و بدون تنش آشکار زندگی کردهاند، جدایی ناگهانی والدین باعث میشود فرزندان بزرگسال به توانایی خود در درک روابط و قضاوتهایشان شک کنند. ("چطور نفهمیدم اینها مشکل دارند؟")مخدوش شدن الگوهای والدینی و افشاگریها: والدین پس از طلاق، ممکن است بدون در نظر گرفتن سن فرزندان، شروع به افشاگری از طرف مقابل کنند. این کار تصویر و الگوهای درونی شده فرزند از پدر یا مادر را شکسته و بازتعریف آن، فرایندی به شدت دشوار و آسیبزا است.فشار مراقبت و سالمندی: جدا شدن والدین سالمند، مسئولیت مراقبت از دو خانه و دو والد را بر دوش فرزندان میاندازد. این وضعیت، در کنار مدیریت زندگی شخصی و خانواده خودشان، منجر به هیجانات پیچیده و متناقض (خشم، گناه، عذاب وجدان، غم) میشود.چالشهای مالی و نقش وارونه (Parentification): مشکلات مالی پس از طلاق میتواند فرزندان بزرگسال را به حمایت مالی اجباری از والدین وادار کند. همچنین، جابهجایی نقشها اتفاق میافتد و والدین در نقش "بچه" و فرزندان در نقش "والد" قرار میگیرند، که مرز حمایت سالم و آسیبزا را از بین میبرد.مقاومت در برابر کمک حرفهای: فرزندان بزرگسال طلاق، بهدلیل همان باور "بزرگ شدن"، اغلب دنبال کمک تخصصی روانشناس نمیروند، و تنهایی با این حجم از فشار روانی دستوپنجه نرم میکنند.اگر والدین شما در سنین بالا از هم جدا شدهاند، این اپیزود یک زنگ بیدارباش و فضایی برای به رسمیت شناختن احساسات شماست.