پادکست ریف

شماره‌ی هفده «پادکست ریف» منتشر شد.«مدارا کن، که خوی چرخ تند است.»مدارا. [ م ُ ] مدارات . رعایت کردن و صلح و آشتی نمودن . آهستگی . نرمی . رفق . مماشات . راه رفتن با.رفقای این شماره: مهدیه صدرنژادمهدی محمدصفتزها بابایینازیلا دلیرنیاانتخاب متن‌ها و ویراستاری:پسند باباییهنرمندان:محسن نامجومحسن شریفیانرضا یزدانینیلوفر محبیلیوابندعلی امینیکریم شعریDominique ALhasa de SelaOctave lissnerکتاب‌ها و یادداشت‌ها:«تمرین مدارا»، محمد مختاری، انتشارات ویستار«هنوز در سفرم»، سهراب سپهری، نشر فرزان‌روز«روح پراگ»، ایوان کلیما، مترجم: فروغ پوریاوری، انتشارات آگه«مدارا در فاصله‌ی نزدیک»، نازیلا دلیرنیا«آبی بوشهر»، زها باباییی«باید رها کرد»، مهدی محمد‌صفتعنوان اپیزود برگرفته از «خسرو و شیرینِ» نظامی.

شماره شانزده:چه خوب یادم هستعبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت.من از مصاحبت آفتاب می‌آیم،کجاست سایه؟ولی هنوز قدم، گیجِ انشعابِ بهار استو بوی چیدن از دست باد می‌آیدو حس لامسه پشت غبار حالت نارنجبه حال بیهوشی است.  رفقای این شماره:پسند باباییفرواک فرهپوربهار دربانیصابره آیسا با حضور:کاوه فولادی‌نسب هنرمندان:احمدرضا احمدیبنانمحسن نامجوکابینامیرحسین مدرستارا تیباسهیل مخبریاحمد عاشورپوراتاق‌بندفرهاد دریامشکاتراتینAndrea VanzoMary Jane BandYves Montandکتاب‌ها و داستان‌ها:برلینی‌ها - کاوه فولادی‌نسب - نشر چشمههنوز در سفرم - سهراب سپهری - نشر فرزان‌روزقنادی گلستان - علی خدایی - همشهری داستان، شماره‌ی 53 ، ویژه‌ی زمستان و بهار ۹۴نوروز فقط در کابل با‌صفاست - محمدآصف سلطان‌زاده - نشر مرکز 

شماره‌ی پانزده: چشم‌هایم را می‌بندمباران، شنیدنی‌ست.دنيا كوچك‌تر از آن استكه گم شده‌ای را در آن يافته باشیهيچ‌كس اين‌جا گم نمی‌شودآدم‌ها به همان خونسردی كه آمده‌اندچمدان‌شان را می‌بندندو ناپديد می‌شونديكی در مهيكی در غباريكی در باديكی در بارانرفقای این شماره:پسند باباییزها بابایینگار قلندرمهسا میرشجاعیانهنرمندان:عباس صفاریشمس لنگرودیویگنبزرگ علویهمایون شجریانمهدی یراحیسیاوش قمیشیبیژن نجدیمحسن نامجوامیر آرامکریستوف رضاعیمحمد نوریمحمد صالح‌علاءآرش کامرواMarcel Proust Sacha DistelBlackfieldکتاب‌ها و فیلم‌ها:«یوزپلنگانی که با من دویده‌اند»، بیژن نجدینشر مرکز«گیله‌مرد»، بزرگ علویانتشارات نگاه«در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته»، جلد دوم، «طرف خانه‌ی سوان»، مارسل پروست نشر مرکز«در دنیای تو ساعت چند است؟»، صفی یزدانیان

برای هر رنجی مرزی وجود دارد که رنج را تنها تا بدانجا راه است. پس از آن یا پایان فرا ميرسد و یا رنج دگرگون می‌شود و رنگ زندگی به خود می‌گیرد. این دگرگونی هرچند می‌تواند دردآور باشد، اما در این حال، رنج به منزله ی امید و زندگیست.پادکست ریفشماره چهارده: تا رسیدن هنوز باید رفترفقای این شماره:احسان حکمتپسند باباییضحا باباییبا حضور: علی شمسهنرمندان: مهدی اخوان ثالثنادر ابراهیمیکاوه فولادی نسبهوشنگ شفابهرام بیضاییرشید کاکاوندرامین جوادیشروین حاجی پورسینا حجازیسجاد افشاریانمینا مومنیگروه رستاکآرمان موسی پورMark MansonImagin DragonsQueenB. B. KingEric ClaptonPink FloydNils FrahmImanyEvgeny Grinko

ما مست از سخنانی هستیم که هنوز به فریاد درنیاورده‌ایم !‏مست از بوسه‌هایی هستیم که هنوز نگرفته‌ایم !‏از روزهایی که هنوز نیامده‌اند !‏از آزادی که در طلبش بودیم !‏از آزادی که ذره‌ذره به دست می‌آوریم !‏پرچم را بالا بگیر، ‏تا بر صورت بادها سیلی ‌بزند ...رفقای این شماره:غزل محمودیمسعود محرابیپسند بابایینگار قلندرمژده وهوشنگ دهنادفربا حضور:میثاقهنرمندان:میثاقهوشنگ ابتهاجسیمین دانشورغلامحسین بنانمهستیحسن شماعی زادهناصر چشم آذراحسان کرمیسهیلا خواجهکوروشرها و سامی لوPaolo NutiniMichelle GurevichAnthony HamiltonMax RichterAl Bano

زن، زندگی، آزادی!رفقای این شماره:غزل آزاد مقدمستاره علیدوستلنا زنده دلویاناوشمیم زحمتکشهنرمندان:مینورامچارتارغوغا تابانبهین و ثمین بلوریTom JonesBeth HartEric ClaptonLesley Gore@minorammusic@chaartaar@behinbolouri@saminbolori_

همون بار اول که دیدمت عاشقت شدم. یه چیزی تو من تغییر کرد. انگار دیگه تنها نبودم. مطمئن بودم از اینکه یکی رو پیدا کردم که باهاش درد دل کنم. اونم حرفامو بشنوه و بدون قضاوت آرومم کنه.ولی عشق و عاشقی تاوان داره. راحت نیستحالا من اینجامتوی آبی ترین نقطه جهان و میخوام فریاد بزنم و بگم دریا عاشقتم....رفقای این شماره:زهرا پرزیونداحمد فرداییارشیا اقبالیسروناز منصوریتینا یوسف زمانیمحسن ایزدیوآرین محمدیان....هنرمندان:سیاوش قمیشیگوگوشحیدو هدایتیامیرعباس گلابماهان فرزادطاهر قریشیاسحاق انورمسعود فردمنشIggy PopBob DylanChris Rea....کناب ها و فیلم ها:حکایت دریا (بهمن فرمان آرا)ماهی سیاه کوچولو (صمد بهرنگی)پیرمرد و دریا (ارنست همینگوی)

اصلا شب، خود خود مستیه...مستی‌ای که وقتی سیاه سیاهت کرد، اونوقت سپیده دم و روشنی رو میاره برات. به دردت میاره و خودش تسکینت میده، به حرفت میاره و خودش ساکت میشه...غریبت میکنه و آشنارفقای این شماره:احمد فرداییفرواک فرهپورارشیا اقبالیرها مهرابیانمبینا کاظمیواحسان حکمتهنرمندان:هوشنگ ابتهاجحسین پناهیاحمدرضا احمدیپورانمهرپویاابی لیتلزمحسن نامجوکارن همایونفرماخولاکاوه م.رادsimon and garfunkenlondon grammercem adrianthe moody bluestoto cutugno