Share

رمان های جنایی (آن دختر و دختر خوب)کامل
فصل هشت رمان جنایی آن دختر
Season 8, Ep. 8
•
فصل هشت رمان جنایی آن دختر
More episodes
View all episodes
معرفی کتاب گوتیک دراکولا
06:30|جاناتان وکیل بود و برای شرکت فردی به نام پیترهاوکینز کار میکرد. شرکت برای خرید کارفاکس، که ملکی بسیار قدیمی در لندن بود، به کنت مشاوره میداد.جاناتان در طول سفر به ترانسیلوانیا، شهر وین را دید، در خیابانهای بوداپست گشت وگذار کرد، روی پلهای باشکوه رودخانهٔ دانوب قدم زد، و یک شام فوقالعاده در رویال هتل کلوزنبرگ خورد؛ جوجه با طعم فلفلمجارستانی، غذای مخصوص آن منطقه. او به دلایلی خیلی عصبی بود و اگر چه تختش در هتل به قدر کافی راحت بود، همه جور خواب عجیب و غریبی دید و فکر کرد که حتماً به خاطر فلفل بوده است!جاناتان بعد از خوردن مقدار بیشتری فلفل، در حلیم صبحانهاش، به قطار برگشت تا به سفرش به سمت شرق ادامه دهد. او از پنجره که به بیرون نگاه میکرد، سرزمینی را میدید سرشار از هر نوع زیبایی، نهرها، رودهای وسیع، شهرهای کوچک و قلعهای بینظیر بر فراز یک تپه. او در هر ایستگاهی که قطار از آن رد میشد، میتوانست گروهگروه آدمهای جالب را ببیند؛ مثلاً زنانی با آستینها و زیردامنیهای کاملاً سفید، یا مردان اسلواک که با سبیلهای کلفت مشکی، کلاههای لبهدار بزرگ و کمربندها و پوتینهای کارشدهٔ چرمی گنده، پز میدادند.وقتی قطار به بیستریتز در رشتهکوههای کارپاتیان رسید، هوا تاریکوروشن بود. کنت دراکولا به جاناتان گفته بود که به هتل گلدنکران برود. آنها آنجا منتظرش بودند.33. رمان جنایی (دختر خوب)فصل پایانی
01:00:53||Season 33, Ep. 33«میا»، دختر یک قاضی برجسته، ناپدید شده است. مادرش و یک کارآگاه هر کاری می توانند، انجام می دهند تا او را پیدا کنند. وقتی «میا» بالاخره بهبود می یابد، تقریبا هیچ چیز از اتفاقاتی را که به سرش آمده، به خاطر نمی آورد. او اعتقاد دارد نامش به جای «میا»، «کلوئی» است. آیا او در نتیجه ی «اختلال اضطراب پس از سانحه»، دچار فراموشی شده است؟ سه شخصیت اصلی در این کتاب، هر کدام نسخه ی مختص به خود را از داستان روایت می کنند. تقریبا هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد، نیست و این موضوع به همراه ساختار رمان و برخی مضامین آن، باعث می شود این اثر، کتاب «دختر گمشده» اثر «گیلین فلین» را در ذهن مخاطبین تداعی کند.32. رمان جنایی (دختر خوب)فصل بیست و یک
30:56||Season 32, Ep. 32«میا»، دختر یک قاضی برجسته، ناپدید شده است. مادرش و یک کارآگاه هر کاری می توانند، انجام می دهند تا او را پیدا کنند. وقتی «میا» بالاخره بهبود می یابد، تقریبا هیچ چیز از اتفاقاتی را که به سرش آمده، به خاطر نمی آورد. او اعتقاد دارد نامش به جای «میا»، «کلوئی» است. آیا او در نتیجه ی «اختلال اضطراب پس از سانحه»، دچار فراموشی شده است؟ سه شخصیت اصلی در این کتاب، هر کدام نسخه ی مختص به خود را از داستان روایت می کنند. تقریبا هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد، نیست و این موضوع به همراه ساختار رمان و برخی مضامین آن، باعث می شود این اثر، کتاب «دختر گمشده» اثر «گیلین فلین» را در ذهن مخاطبین تداعی کند.31. رمان جنایی (دختر خوب)فصل بیستم
33:55||Season 31, Ep. 31«میا»، دختر یک قاضی برجسته، ناپدید شده است. مادرش و یک کارآگاه هر کاری می توانند، انجام می دهند تا او را پیدا کنند. وقتی «میا» بالاخره بهبود می یابد، تقریبا هیچ چیز از اتفاقاتی را که به سرش آمده، به خاطر نمی آورد. او اعتقاد دارد نامش به جای «میا»، «کلوئی» است. آیا او در نتیجه ی «اختلال اضطراب پس از سانحه»، دچار فراموشی شده است؟ سه شخصیت اصلی در این کتاب، هر کدام نسخه ی مختص به خود را از داستان روایت می کنند. تقریبا هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد، نیست و این موضوع به همراه ساختار رمان و برخی مضامین آن، باعث می شود این اثر، کتاب «دختر گمشده» اثر «گیلین فلین» را در ذهن مخاطبین تداعی کند.30. رمان جنایی (دختر خوب)فصل نوزده
30:49||Season 30, Ep. 30«میا»، دختر یک قاضی برجسته، ناپدید شده است. مادرش و یک کارآگاه هر کاری می توانند، انجام می دهند تا او را پیدا کنند. وقتی «میا» بالاخره بهبود می یابد، تقریبا هیچ چیز از اتفاقاتی را که به سرش آمده، به خاطر نمی آورد. او اعتقاد دارد نامش به جای «میا»، «کلوئی» است. آیا او در نتیجه ی «اختلال اضطراب پس از سانحه»، دچار فراموشی شده است؟ سه شخصیت اصلی در این کتاب، هر کدام نسخه ی مختص به خود را از داستان روایت می کنند. تقریبا هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد، نیست و این موضوع به همراه ساختار رمان و برخی مضامین آن، باعث می شود این اثر، کتاب «دختر گمشده» اثر «گیلین فلین» را در ذهن مخاطبین تداعی کند.29. رمان جنایی (دختر خوب)فصل هجده
29:47||Season 29, Ep. 29«میا»، دختر یک قاضی برجسته، ناپدید شده است. مادرش و یک کارآگاه هر کاری می توانند، انجام می دهند تا او را پیدا کنند. وقتی «میا» بالاخره بهبود می یابد، تقریبا هیچ چیز از اتفاقاتی را که به سرش آمده، به خاطر نمی آورد. او اعتقاد دارد نامش به جای «میا»، «کلوئی» است. آیا او در نتیجه ی «اختلال اضطراب پس از سانحه»، دچار فراموشی شده است؟ سه شخصیت اصلی در این کتاب، هر کدام نسخه ی مختص به خود را از داستان روایت می کنند. تقریبا هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد، نیست و این موضوع به همراه ساختار رمان و برخی مضامین آن، باعث می شود این اثر، کتاب «دختر گمشده» اثر «گیلین فلین» را در ذهن مخاطبین تداعی کند.28. رمان جنایی (دختر خوب)فصل هفده
27:42||Season 28, Ep. 28«میا»، دختر یک قاضی برجسته، ناپدید شده است. مادرش و یک کارآگاه هر کاری می توانند، انجام می دهند تا او را پیدا کنند. وقتی «میا» بالاخره بهبود می یابد، تقریبا هیچ چیز از اتفاقاتی را که به سرش آمده، به خاطر نمی آورد. او اعتقاد دارد نامش به جای «میا»، «کلوئی» است. آیا او در نتیجه ی «اختلال اضطراب پس از سانحه»، دچار فراموشی شده است؟ سه شخصیت اصلی در این کتاب، هر کدام نسخه ی مختص به خود را از داستان روایت می کنند. تقریبا هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد، نیست و این موضوع به همراه ساختار رمان و برخی مضامین آن، باعث می شود این اثر، کتاب «دختر گمشده» اثر «گیلین فلین» را در ذهن مخاطبین تداعی کند.28. رمان جنایی (دختر خوب)فصل شانزده
38:23||Season 28, Ep. 28«میا»، دختر یک قاضی برجسته، ناپدید شده است. مادرش و یک کارآگاه هر کاری می توانند، انجام می دهند تا او را پیدا کنند. وقتی «میا» بالاخره بهبود می یابد، تقریبا هیچ چیز از اتفاقاتی را که به سرش آمده، به خاطر نمی آورد. او اعتقاد دارد نامش به جای «میا»، «کلوئی» است. آیا او در نتیجه ی «اختلال اضطراب پس از سانحه»، دچار فراموشی شده است؟ سه شخصیت اصلی در این کتاب، هر کدام نسخه ی مختص به خود را از داستان روایت می کنند. تقریبا هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد، نیست و این موضوع به همراه ساختار رمان و برخی مضامین آن، باعث می شود این اثر، کتاب «دختر گمشده» اثر «گیلین فلین» را در ذهن مخاطبین تداعی کند.27. رمان جنایی (دختر خوب)فصل پانزده
37:10||Season 27, Ep. 27«میا»، دختر یک قاضی برجسته، ناپدید شده است. مادرش و یک کارآگاه هر کاری می توانند، انجام می دهند تا او را پیدا کنند. وقتی «میا» بالاخره بهبود می یابد، تقریبا هیچ چیز از اتفاقاتی را که به سرش آمده، به خاطر نمی آورد. او اعتقاد دارد نامش به جای «میا»، «کلوئی» است. آیا او در نتیجه ی «اختلال اضطراب پس از سانحه»، دچار فراموشی شده است؟ سه شخصیت اصلی در این کتاب، هر کدام نسخه ی مختص به خود را از داستان روایت می کنند. تقریبا هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد، نیست و این موضوع به همراه ساختار رمان و برخی مضامین آن، باعث می شود این اثر، کتاب «دختر گمشده» اثر «گیلین فلین» را در ذهن مخاطبین تداعی کند.