Share

cover art for کتابِ صوتیِ «سورة الغراب»| بخش ۴| محمود مسعودی

کتابافون/ketabaphon

کتابِ صوتیِ «سورة الغراب»| بخش ۴| محمود مسعودی

Season 10, Ep. 4

بازخوانی یقین‌های فرتوت


سوره‌الغراب رمانی چند لایه است؛ کاری است فکرشده و به غایت دقیق که بیش از آنکه خوانده شدن را از خواننده طلب کند، تفکربرانگیز است؛ دعوتی است به بازخوانی احکامی که شخصیت تاریخی و فکری ایرانیان را می‌سازد. در لایه‌های آشکار و پنهان این رمان تاریخ و افسانه و باورهای کهن ما از منظری دیگر دیده و به نمایش گذاشته شده است. "سوره‌ی کلاغ" مسعودی در یکی از ابعادش روایت دیگر افسانه‌ی "سی‌مرغ" و" سیمرغ" است. در افسانه‌ها جمعی از پرندگان جو واجور در پی یافتن حقیقت به یکدیگر می پیوندند و در "یکی شدن" به حقیقت می‌رسند و حقیقت می‌شوند. در روایت مسعودی جمع، مجموعه‌ی فردیت‌های از دست رفته و مخدوش کسانی است که نه زبان یکدیگر را می‌فهمند و نه رفتار یکدیگر را؛ یکی کفن پوشیده و قمه بر فرق سر می‌کوبد، دیگری در فهم این کار حیران است و می‌گوید:

«سر‌و روش خونی بود و کفنش هم همينطور. کف دستش را می‌زد روی زخم سرش، يک کسانی را صدا می‌کرد که من اصلا نمی‌شناختم:

ـ حيدر، حيدر... صفدر، صفدر...

چه می‌دانم؟ بلکه همان‌ها فرق سرش را شکافته بودند. کلاغه هم با او دم می‌گرفت و من، نه اینکه اعصابم سست است، چیزی نمانده بود بروم قمه را از دستش بگیرم، محکم بکوبم توی فرق سرش که دست کم ساکت بزند توی سر خودش...» (ص ۳۰)

بدیل «واژه‌های به جا مانده از فرهنگی متروک»

رمان محمود مسعودی در وجهی از خود ستایش‌نامه‌ی انسان است؛ انسانی که خود را از «آن همه داستان و تاریخ و افسانه و نقل و متل و قصیده و قول و غزل و مثل و سوره موره و آیه مایه» که به حلقش کرده‌اند رها کند و خدای خود شود. انسان‌هایی که بتوانند «یک حرف به خوبی حرف‌های تو [او] بیاورند.» (ص ۳۸) کسانی که قادر باشند «باور کنند که شقه کردن ماه، فقط می‌توانسته صحنه زيبا و باشکوهی از يک خواب اسرار آميز بوده باشد.» (ص ۱۵۵)

مسعودی در رمانش شهری را توصیف می‌کند که ساکنانش برای «جبران فروافتادگی خود»، به گذشته‌اش «عظمت مایوس‌کننده‌ای ... نسبت می‌دهند.»؛ گذشته‌ای که «آنچنان بر گرد هر واژه به جا مانده آن تارهای پیچ در پیچی از شرح و تفسیر و تعبیر می‌تنند که عاقبت از فرهنگی متروک حریمی غیرقابل ورود یا حصاری غیر قابل خروج به بار می‌آید.» (ص ۱۵۴) » اتفاقی نیست که رمان سوره‌الغراب هم در عنوان و هم در ساختار خود می‌خواهد بدیلی برای این «واژه‌های به جا مانده از فرهنگی متروک» ارائه کند تا حال و گذشته‌ی انسان ایرانی مسلمان شده در آن منعکس شود.

رمان سوره‌الغراب از هشت بخش تشکیل شده که هر بخش آن به تعدادی "آیه"ی کوتاه و بلند تقسیم شده‌اند. در ابتدای رمان آیه‌ی ۲۳ سوره البقره نقل شده که می‌گوید: «اگر از آنچه بر‌بنده خويش نازل کرده‌ايم به‌شک اندريد، سوره‌ای مانند آن بياريد. "سوره کلاغ" مسعودی ادعای نویسنده در هماوردی با قرآن نیست؛ پیشنهادی است برای بریدن از باورهای و یقین‌های سست و نیندیشیده از زبان کلاغی که سرگذشت تلخ و اندوهبار یک قوم را روایت می‌کند. با همین رویکرد "کلاغ" مسعودی همزمان از زبان چند شخصیت اصلی رمان نیز سخن می‌گوید.

نفی پاسخ‌های از پیش آماده

رمان از زبان کلاغی آغاز می‌شود که خسته و مجروح در لانه‌اش نشسته، خود را در آینه نگاه می‌کند: «من کلاغم و فقط من مانده‌ام. چنگ و منقارم خونی است، يک بالم شکسته و از يک چشمم خون می‌ريزد‌.‌.‌.‌توی اين سنگِ صيقلی روبرو، يک چشمی که به خودم نگاه می‌کنم‌يا به‌ تو، فرقی که نمی‌کند‌می‌بينم‌.‌.‌. پاک کارم ساخته است‌.‌.‌.» کلاغ که از همان ابتدا سرگذشت خود را با خواننده در هم آمیخته به تلخی درمی‌یابد آنچه پس از تحمل رنج‌های فراوان از خود می‌بیند حقیقت وعده داده شده نیست:

«... بی ربط می‌گفت که می‌آييم اينجا خودمان را پيدا می‌کنيم. من کجا دارم خودم را پيدا می‌کنم؟ من دارم پشت و رو شده خودم را می‌بينم، نه خودم را. من از چشم چپم خون می‌‌ريزد: من از چشم راستم. من بال راستم شکسته: من بال چپم...»


به این ترتیب تردید در فهم تلقینی و شعاری از واقعیت وجودی خود، و به چالش کشیدن تمام یقین‌هایی که از آسمان و زمین بر انسان نازل و تحمیل شده در قالب سوره‌ای از زبان کلاغ بیان می‌شود. این سوره‌ای "مانند" سوره البقره نیست که شکاکی نازل کرده باشد؛ خطابه‌ای است در نفی پاسخ‌های از پیش آماده، و تردید و پرسشی است بی‌انتها در برابر تمام آن چیزهایی که نیندیشیده پذیرفته و ستایش می‌شود.

#سورة_الغراب #محمود_مسعودی #پدرام_فرهادیفر #کتاب_صوتی #رمان_ایرانی #کافه_کتاب_شالپلاته

More episodes

View all episodes

  • 1. یاس و داس| بخش ۱ | فرج سرکوهی

    30:44
    ياس و داس: بيست سال روشن فكرى و امنيتى ها (بخش ۱)در درامد کتاب آمده: «این دفتر فصلی است از «حال اهل درد» که این راوی برداشت‌ ها و خاطرات زنده‌ گی فرهنگی و سیاسی خود در آن روایت کرده است. فصلی که در این دفتر مکتوب شده است اما تنها روایت کانون نویسنده گان ایران است و اشقیای فرهنگ‌کش در دو دهه‌ی گذشته…رسم‌الخط این دفتر نزدیک است به همان رسم‌ الخط آدینه که من می‌پسندم…»فرج سرکوهیبیست سال روشنفکری و امنیتی‌هاچاپ دومنشر بارانبخش اول:درآمدبه دوران پهلوی دومبندیانِ فرهنگی#فرج_سرکوهی #یاس_و_داس#پادکست_فارسی #faraj_sarkohi#کانون_نویسندگان#هوشنگ_گلشیری #غفار_حسینی #منصور_کوشان #احمد_شاملو #انقلاب۱۳۵۷
  • 2. یاس و داس| بخش ۲ | فرج سرکوهی

    20:58
    یاس و داس(بخش ۲)فرج سرکوهیبیست سال روشنفکری و امنیتی‌هاچاپ دوم نشر بارانبخش دوم:کانون در دوران انقلاب اسلامی۱۳۵۸- انشعاب حزبی‌هاشکست ۱۳۶۰نقاشی : #علیرضا_اسپهبد، از مجموعه‌ی کلاغ‌ها#فرج_سرکوهی #هوشنگ_ابتهاج #هوشنگ_گلشیری #غفار_حسینی #احمد_شاملو #منصور_کوشان #کانون_نویسندگان #انقلاب۱۳۵۷ #کلاب_هاوس #شاعر #یاس_و_داس #سعید_امامی #فروغ_فرخزاد #پادکست_فارسی
  • 3. یاس و داس | بخش ۳| فرج سرکوهی

    27:43
    یاس و داس(بخش ۳)فرج سرکوهیبیست سال روشنفکری و امنیتی‌هاچاپ دومنشر بارانبخش سوم:نقد جوانه می‌زندنقاشی : #علیرضا_اسپهبد، از مجموعه‌ی کلاغ‌هادر درامد کتاب آمده: «این دفتر فصلی است از «حال اهل درد» که این راوی برداشت‌ ها و خاطرات زنده‌ گی فرهنگی و سیاسی خود در آن روایت کرده است. فصلی که در این دفتر مکتوب شده است اما تنها روایت کانون نویسنده گان ایران است و اشقیای فرهنگ‌کش در دو دهه‌ی گذشته…رسم‌الخط این دفتر نزدیک است به همان رسم‌ الخط آدینه که من می‌پسندم…»#فرج_سرکوهی #هوشنگ_ابتهاج #هوشنگ_گلشیری #غفار_حسینی #احمد_شاملو #منصور_کوشان #کانون_نویسندگان #انقلاب۱۳۵۷ #کلاب_هاوس #شاعر #یاس_و_داس #سعید_امامی #فروغ_فرخزاد #پادکست_فارسی
  • 4. یاس و داس | بخش ۴| فرج سرکوهی

    29:17
    یاس و داس(بخش۴)فرج سرکوهیبیست سال روشنفکری و امنیتی‌هاچاپ دومنشر بارانبخش چهارم:حافظ معاصرآدینهنقاشی : #علیرضا_اسپهبد، از مجموعه‌ی کلاغ‌هادر درآمد کتاب آمده: «این دفتر فصلی است از «حال اهل درد» که این راوی برداشت‌ ها و خاطرات زنده‌ گی فرهنگی و سیاسی خود در آن روایت کرده است. فصلی که در این دفتر مکتوب شده است اما تنها روایت کانون نویسنده گان ایران است و اشقیای فرهنگ‌کش در دو دهه‌ی گذشته…رسم‌الخط این دفتر نزدیک است به همان رسم‌ الخط آدینه که من می‌پسندم…»#فرج_سرکوهی #هوشنگ_ابتهاج #هوشنگ_گلشیری #غفار_حسینی #احمد_شاملو #منصور_کوشان #کانون_نویسندگان #انقلاب۱۳۵۷ #کلاب_هاوس #شاعر #یاس_و_داس #سعید_امامی #فروغ_فرخزاد #پادکست_فارسی
  • 5. یاس و داس | بخش ۵ | فرج سرکوهی

    32:46
    یاس و داس(بخش ۵)فرج سرکوهیبیست سال روشنفکری و امنیتی‌هاچاپ دومنشر بارانبخش پنجم:گام اول، جمعِ زلزلهجمع مشورتی کانون- درآمدترفندِ نهاد‌های موازیصنفی؟ فرهنگی؟ سیاسی؟نقاشی : #علیرضا_اسپهبد ، از مجموعه‌ی کلاغ‌هادر درآمد کتاب آمده: «این دفتر فصلی است از «حال اهل درد» که این راوی برداشت‌ ها و خاطرات زنده‌ گی فرهنگی و سیاسی خود در آن روایت کرده است. فصلی که در این دفتر مکتوب شده است اما تنها روایت کانون نویسنده گان ایران است و اشقیای فرهنگ‌کش در دو دهه‌ی گذشته…رسم‌الخط این دفتر نزدیک است به همان رسم‌ الخط آدینه که من می‌پسندم…»#فرج_سرکوهی #هوشنگ_ابتهاج #هوشنگ_گلشیری #غفار_حسینی #احمد_شاملو #منصور_کوشان #کانون_نویسندگان #انقلاب۱۳۵۷ #کلاب_هاوس #شاعر #یاس_و_داس #سعید_امامی #فروغ_فرخزاد #پادکست_فارسی
  • 6. یاس و داس| بخش ۶| فرج سرکوهی

    36:29
    یاس و داس(بخش ۶)بخش ششم:ثبت رسمی- کانون و قانون؟قانون اساسی- قانون مطبوعاتجناح‌های حکومتی و ناوابسته‌گی کانوناولین نشستِ جمعِ مشورتی تا بعدسنت‌شکنی در منشور۳ گرایش در جمع مشورتیمنشورِ نونقاشی : #علیرضا_اسپهبد، از مجموعه‌ی کلاغ‌ها#فرج_سرکوهی #هوشنگ_ابتهاج #هوشنگ_گلشیری #غفار_حسینی #احمد_شاملو #منصور_کوشان #کانون_نویسندگان #انقلاب۱۳۵۷ #کلاب_هاوس #شاعر #یاس_و_داس #سعید_امامی #فروغ_فرخزاد #پادکست_فارسی
  • 7. یاس و داس| بخش ۷| پدرام فرهادی‌فر

    37:44
    یاس و داسفرج سرکوهیبیست سال روشنفکری و امنیتی‌هاچاپ دوم نشر بارانیاس و داس(بخش هفتم):قتل سعیدی سیرجانیمتنِ ۱۳۴در درآمد کتاب آمده: «این دفتر فصلی است از «حال اهل درد» که این راوی برداشت‌ ها و خاطرات زنده‌ گی فرهنگی و سیاسی خود در آن روایت کرده است. فصلی که در این دفتر مکتوب شده است اما تنها روایت کانون نویسنده گان ایران است و اشقیای فرهنگ‌کش در دو دهه‌ی گذشته…رسم‌الخط این دفتر نزدیک است به همان رسم‌ الخط آدینه که من می‌پسندم…»نقاشی : #علیرضا_اسپهبد، از مجموعه‌ی کلاغ‌ها#فرج_سرکوهی #هوشنگ_ابتهاج #هوشنگ_گلشیری #غفار_حسینی #احمد_شاملو #منصور_کوشان #کانون_نویسندگان #انقلاب۱۳۵۷ #کلاب_هاوس #شاعر #یاس_و_داس #سعید_امامی #فروغ_فرخزاد #پادکست_فارسی
  • 8. یاس و داست| بخش ۸| فرج سرکوهی

    38:49
    یاس و داسفرج سرکوهیبیست سال روشنفکری و امنیتی‌هاچاپ دوم نشر بارانبخش هشتمقتل احمد میرعلایینیما در هتل پادلهنامه درباره‌ی قانون مطبوعات و حکمِ گردون۱۳۷۳- دور تازه‌ی سرکوبتهاجم فرهنگی و برنامه‌ی هویتدر درامد کتاب آمده: «این دفتر فصلی است از «حال اهل درد» که این راوی برداشت‌ ها و خاطرات زنده‌ گی فرهنگی و سیاسی خود در آن روایت کرده است. فصلی که در این دفتر مکتوب شده است اما تنها روایت کانون نویسنده گان ایران است و اشقیای فرهنگ‌کش در دو دهه‌ی گذشته…رسم‌الخط این دفتر نزدیک است به همان رسم‌ الخط آدینه که من می‌پسندم…»نقاشی : #علیرضا_اسپهبد، از مجموعه‌ی کلاغ‌ها#فرج_سرکوهی #هوشنگ_ابتهاج #هوشنگ_گلشیری #غفار_حسینی #احمد_شاملو #منصور_کوشان #کانون_نویسندگان #انقلاب۱۳۵۷ #کلاب_هاوس #شاعر #یاس_و_داس #سعید_امامی #فروغ_فرخزاد #پادکست_فارسی
  • 9. یاس و داس| بخش ۹| فرج سرکوهی

    28:52
    یاس و داسفرج سرکوهیبیست سال روشنفکری و امنیتی‌هاچاپ دوم نشر بارانبخش نهم:تهاجم فرهنگی و برنامه‌ی هویتمیهمانیِ رایزن فرهنگی#فرج_سرکوهی #یاس_و_داس#پادکست_فارسی #faraj_sarkohi#کانون_نویسندگان#هوشنگ_گلشیری #غفار_حسینی #منصور_کوشان #احمد_شاملو #انقلاب۱۳۵۷