Baran | باران

 از اول آبان دو مسیر کنار هم شروع می‌شن: "جهش ۴" و "جریان".جهش برای عزیزانی هست که می خوان نه تنها شناخت عمیقی نسبت به یازده موضوع مهم زندگی پیدا کنن، بلکه عملاً در زندگی تمرینشون کنن. جهش برای کسی هست که "همین الان" می خواد کاری برای زندگیش بکنه.جریان برای رفقایی هست که الان به لطف جهش کلی به هم نزدیک تر شدیم و کلی تمرین کردیم. و حالا دلشون می خواد توی یه مسیر یک‌ساله، قدم به قدم و بی‌وقفه تمرین کنن و تغییر رو به سبک زندگی‌شون تبدیل کنن. اما انتخابهای شما برای پرداخت:سه انتخاب برای پرداخت جریان:1.پرداخت فصلی (هر سه ماه یکبار)کل مبلغ: 23,200,000 تومن (1200 دلار کانادا)هر فصل: 5,800,000 تومن (300 دلار کانادا)2. پرداخت ماهانه (چهار قسط ماهانه متوالی)کل مبلغ: 19,200,000 تومن (1000 دلار کانادا)هر قسط: 4,800,000 تومن (250 دلار کانادا)انگار هزینه‌ی ده ماه رو می‌دی و دو ماه رایگان میشه برات.3. پرداخت یکجاکل مبلغ: 18,000,000 تومن (900 دلار کانادا)انگار سه فصل رو پرداخت کردی و یه فصل هدیه گرفتی. ثبت‌نام جهش ۴:۵,۸۰۰,۰۰۰ تومان (یا ۳۰۰ دلار)و اما مراحل ثبت نام:اگر ایران تشریف دارید، لطفا مبلغ رو به حساب زیر واریز بفرمایید:پوریا احمدی پور - بانک آیندهشماره کارت               6362141079647567شماره شبا      IR090620000000200907378008 اگر خارج از کشور تشریف دارید،پرداخت از طریق پی پل هست.فقط در پرداخت پی پل دلیل پرداخت رو خانواده و دوستان بزنید، چون اگه خرید بزنید ظاهرا ۳ هفته بعد می شینه به حساب...آدرس ایمیل حساب پی پل:pouria.ap@gmail.comپس از واریز، لطفا و حتما تصویر رسید پرداختی رو یا در اینستاگرام یا به صورت ایمیل ارسال کنید (baranpod@gmail.com) و اطلاعات زیر رو هم لطفاً بهم برسونید.نام و نام خانوادگیسال تولداستان محل زندگیتحصیلات و رشتهشماره موبایلآدرس ایمیلو تمام...

هممون یه جاهایی تو زندگی‌مون، تو یه جور هیپنوتیزم سبک و خوش‌ساخت گیر افتادیم. قصه های قدیمی که از بچگی و نوجوانی تو گوشمون خوندن، یا خودمون یواش‌ یواش ساختیمشون، تا چرایی زندگیمون رو تعبیر کنیم. قصه‌ ی "من به درد نمی‌ خورم"، "همیشه باید قوی باشم"، "اونا مهم‌ ترن"، "عشق همیشه از بین میره"...ما این قصه‌ها رو زندگی نمی‌کنیم؛ این قصه‌ها هستن که ما رو زندگی می‌کنن.ولی اگه بتونیم با تلاشمون بفهمیم چه داستانهایی رو نوشتیم، اون وقت می تونیم با تمرین، قصه زندگیمون رو عوض کنیم. و زندگی جدیدی رو شروع کنیماپیزود این هفته دقیقاً درباره‌ی همینه: «قصه ها چطوری درست شدن، چطوری قصه‌ مون رو بشناسیم، و بعد... بازنویسیش کنیم.»اگر شما خارج از کشور تشریف دارید و دلتون می خواد که حمایت مالی انجام بدید از پادکست باران، می تونید به این آدرس ایمیل در پی پل، پرداخت انجام بدید:pouria.ap@gmail.comدوست دار شماپوریا

یاهو می‌تونست گوگل باشه، می‌تونست فیسبوک باشه، می‌تونست حتی اپلِ دنیای اینترنت باشهاما یه چیزی کم بود. یه چیزی که فقط یاهو کم نداشت. خیلی از ماها هم کم داریمش. موندن. این اپیزود نگاهی هست به این حقیقت که از این شاخه به اون شاخه پریدنهای متعدد چه دست آوردی برامون داره. امیدوارم یاهو به هممون درس بزرگی بتونه بده.اگر پادکست باران براتون الهام‌بخش بوده و فکر می‌کنید ادامه‌ی این مسیر ارزشمنده، خوشحال می‌شم که حمایتش کنید.اگر خارج از ایران هستید و مایلید در رشد این پروژه سهیم باشید، می‌تونید از طریق پی‌پل به این ایمیل کمک مالی‌تون رو بفرستید:pouria.ap@gmail.comو البته از شنونده‌های داخل کشور هیچ انتظاری نیست، کاملاً درک می‌کنم که شرایط اقتصادی سخت‌تر از همیشه‌ست. اما اگر دلتون خواست و تونستید حمایتی داشته باشید، این هم شماره کارت منه:💳 6362-1410-7964-7567به نام پوریا احمدی‌پور (بانک آینده)همین که گوش می‌دید و این مسیر رو همراهی می‌کنید، برای من یک دنیا ارزشمندهممنون از دلگرمی‌هاتون دوست دار شما،پوریا

تو ذهن تو، هر روز یه ایده‌ی جدید متولد می‌شه… و نیمه‌کاره رها می‌شه یه روز عاشق نویسندگی می‌شی، فرداش دنبال یادگیری زبان می‌ری، چند روز بعدش هم می‌خوای فریلنسر بشی اما آخرش چی؟ یه عالمه شروع، بدون پایانتو این اپیزود، می‌ریم سراغ پشت‌پرده‌ی این پرش‌های ذهنی. چرا این‌طوری می‌شیم؟ چه چیزی باعث می‌شه تمرکزمون رو از دست بدیم؟ و چطوری می‌تونیم دوباره مسیرمون رو پیدا کنیم؟اگه همیشه در حال پریدن از این شاخه به اون شاخی، این اپیزود فرصتی خوبیه که با هم ریشه‌شو بفهمیم، و یه بار برای همیشه، یه مسیر رو ادامه بدیم این اپیزود برای توئه، اگه دلت می‌خواد بالاخره یه چیزی رو تا آخرش بریدوست دار شماپوریا

برای این اپیزود، سرگذشت چندین دولتمرد رو زیر و رو کردم آدم‌هایی که تصمیم گرفتن… و بعد مجبور شدن با عواقب اون تصمیم‌ها زندگی کنن. نه پاکش کنن، نه بندازنش گردن بقیه، نه قهر کنن با دنیا. بمونن، ببینن، یاد بگیرن، و دوباره تصمیم بگیرن.تو بین همه، چرچیل یه چیز دیگه بود نه چون همیشه درست تصمیم گرفت، چون یاد گرفت چطور بمونه و رها نکنه. بمونه و بدتر نکنه. نتیجه تصمیماتش رو ببینه و درس بگیره و آینده رو بهتر کنه.تو این اپیزود با مسیری آشنا می‌شیم که خیلی‌ها ازش فرار می‌کنن مسیر ایستادن پای تصمیم، حتی وقتی تلخه#چرچیل #پادکست #تصمیم_گیری #رشد_فردی #فلسفه_عملی #مسئولیت #بازگشت_از_اشتباه

همه‌مون دوراهی ها و چند راهی های زندگی رو تجربه کردیم. گذر از جاده ای پر از پیچ و خم و مه غلیظ. جایی که باید بین دویا چند راه انتخاب کنیم و هر کدوم ما رو به شهری کاملاً متفاوت می رسونه. شهری که حتی نمی تونیم دقیقاً بگیم کدوم شهره.تو این اپیزود، می‌خوام شما رو ببرم تو قصه‌ی لیلا؛ دختری که وسط هزارچم تصمیم‌گیری گیر کرده و باید انتخاب کنه که کدوم راه رو بره. قدم‌به‌قدم باهاش همراه می‌شیم، تمام پیچ و خم های تصمیمش رو نگاه می‌کنیم و خواهیم دید که آیا لیلا می تونه به سلامت گذر کنه یا...تو این اپیزود قراره خیلی از لیلا یاد بگیریم.پیج اینستاگرام پادکست باران

گاهی یه تصمیم، خیلی دیر گرفته می‌شه... و تا آخر عمر، فقط صدای انفجار توی سرت می‌پیچه. گاهی برای نجات مردم، باید از جایگاهی پایین بیای که یه عمر پرستیدنت. اما بعدش... تا همیشه با این سؤال زندگی می‌کنی: اگه زودتر... فقط چند روز زودتر...این اپیزود، قصه‌ی یه پادشاهه. نه افسانه‌ای. یه پادشاه واقعی. تو این اپیزود، از هیروهیتو می گم. ولی نه مثل کتاب‌های تاریخ. مثل لحظه‌ای که می‌پرسی: "اگه من جای اون بودم... چی‌کار می‌کردم؟"امیدوارم لذت ببریددوست دار شما،پوریا

تا حالا شده یه تصمیم، یه جمله، یا حتی یه لحظه، همین‌طور دنبالت بیاد؟ اونجایی که هی با خودت می‌گی: "ای کاش اون حرفو نمی‌زدم..." "ای کاش اون راهو نمی‌رفتم..."حسرت چیزیه که با زمان نمی‌ره. بعضی وقتا فقط شکل عوض می‌کنه. ولی واقعاً چرا ذهن ما این‌قدر به گذشته می‌چسبه؟ و چطور می‌تونیم بین درس گرفتن از گذشته و گیر کردن توش، فرق بذاریم؟توی این اپیزود، یه کم با هم فکر می‌کنیم. بدون نسخه، بدون نصیحت. فقط گفت‌وگویی درباره حسرت، پشیمونی، و اون چیزی که اسمش رو گذاشتیم: زندگی.#پادکست_باران #توسعه فردی

چطور ممکنه یک نفر، آرزوهای میلیون‌ها انسان رو بازنویسی کنه؟ ادوارد برنیز، پدر روابط عمومی، کاری کرد که مردم چیزی رو بخوان که اون می خواست و تلخ تر از اون، مردم با خوشحالی این کار رو می کردن اما پشت این جادوی مدرن، تباهی عمیقی کمین کرده بود تو این اپیزود از پادکست باران، داستان مردی رو می‌شنوید که ذهن یک نسل رو مصادره کرد.دوست دار شما،پوریا